vendredi 5 août 2011

کاش خانه احمد زید آبادی اینترنت نداشته باشد ...

آورده اند که روزی ملا نصرالدین از دهی‌ میگذشته که میبیند دو نفر در حالِ کتک کاری هستند، از آنها دلیل را می‌پرسد، اولی‌ می‌گوید من آرزو کردم که هزار گوسفند داشته باشم ولی‌ او آرزو می‌کند  که هزار گرگ داشته باشد  تا گوسفندانِ مرا بخورد. ملا می‌گوید به خدا قسم که شما احمق‌ترینِ انسان‌ها هستید.
این شده است حکایتِ این روز‌هایِ ما، هر روز زیر ۴ لینک یکدیگر را به توپ ناسزا و منفی‌ میگیریم، یکی‌ همه عالم را یا مزدور جمهوری اسلامی میداند یا احمقی که فر همایونی را در چشمانِ پورِ ارشدِ خاندانِ ایران سازِ پهلوی، کوروش رضا شاهِ دوم صلوات الله علیه نمی‌بیند، حال و روز و بقیه دسته‌ها هم بهتر نیست. آنقدر تهمت زدن آسان است که روشنگری این روز‌ها تفرقه افکنی شمرده میشود.
فن نوشتن نمیدانم، به خاطر همین از بحث دور شدم، این روز‌ها اگر شرف اهل قلم سری به اینترنت بزند، فیسبوکش یا بالاترین را چک کند چه میبیند ؟
به بازی گرفته شدن آینده یک کودکِ ساده که قربانی ظرفیت کمِ صدا و سیما و ترس از به زبان آوردن یکی‌ از اعضایِ بدن شده، یا ملتی‌ که آنقدر در خفقان بوده که آنقدر از شنیدنِ کلمه شوشول در تلویزیون به وجد آمده که گویی خامنه‌ای از تریبون نماز جمعه از لیدی گاگا خواستگاری کرده.
نه خبری از حصر میر حسین میبیند، نه خبری از حصر کروبی، شاید اگر حتی سرچ هم کند چیزی دستش را نگیرد.
وقتی‌ برگشت به همبندش، مجید توکلی چه بگوید ؟
یا باید به خودمان بیائیم و عوض شویم یا قبول کنیم که آزادی لیاقت هم می‌خواهد.