dimanche 3 juin 2012

شاهزاده ای که با دماغ غذا میخورد!  


دروغ بزرگ رضا پهلوی در اعلام مکان سخنرانیش در لاهه ما را یاد داستانی میندازد.
 روزی یک   سلطنت طلب ایرانی، یک دانشمند آلمانی و یک محقق انگلیسی  در حال صحبت بودند. آلمانیه میگه ما در آلمان موشکی ساختیم که ۱۰۰ هزار مایل بالا میرود ؟ همه با تعجب میپرسند ۱۰۰ هزار مایل ؟ میگوید، 100۰ هزار مایل دقیق که نه، کمی پایینتر، انگلیسیه میگه اگر تعداد روزنامه های چاپ شده در انگلیس را در یک سال روی هم بگذارد میشود از زمین تا کره ماه، همه با تعجب میپرسند تا کره ماه؟ میگوید، پاسخ میدهد تا کره ماه که نه، کامی پایینتر، نوبت به سلطنت طلب اولی میرسد، میگوید ما شاهزاده ای داریم که با دماغ غذا میخورد و در دادگاه لاهه سخنرانی داشته است، همه با تعجب میپرسند، با دماغ؟ دادگاه لاهه؟ سلطنت طلب پاسخ میدهد، با دماغ که نه، کامی پایینتر، دادگاه لاهه هم نه، چند متر پایینتر

vendredi 13 avril 2012

... دفاع از تمامی کشور هایی مانند روسیه و چین که به خاطر منافع ملی کشورشان هم اکنون در حال دفاع از ج.ا هستند !


 دیروز مطلبی را خواندم  در حمایت از برقراری رابطه دوستی با اسراییل، که گویا نویسنده هیچ تفاوتی بین نداشتن کینه با "مردم اسراییل" و"دولت اسراییل" قائل نبود و یک جمله از نویسنده بسیار آزار دهنده بود :""اما آیا عاقلانه است که به دلیل تنها نقض چند مورد حقوق بشر توسط یک کشور، با آن کشور وارد مذاکره نشد؟!"" . این مطلب را در پاسخ پاسخ به نویسنده ان مطلب مینویسم؛
امیدوارم روزی خط قرمز ما تنها و تنها حقوق بشر باشد، اسراییل یک "کشور"  نیست، به رسمیت شناختن اسراییل به عنوان یک کشور و نسبت دادن "نقض چند مورد حقوق بشر" به تمام آنچه سالیان سال است در فلسطین اشغالی میگذرد، به بهانه حفظ دفاع از منافع ملی ایران، یعنی دفاع از تمامی کشور هایی ماند روسیه و چین به خاطر منافع ملی کشورشان هم اکنون در حال دفاع از ج.ا هستند. بدونیم که دفاع از حق فلسطینیان، به معنی دفاع از گروهای تروریستی فلسطینی نیست، تکرار میکنم، امیدوارم روزی، دغدغه همه ما، به دور از خط و مشی  سیاسی، دفاع از حقوق بشر باشد

vendredi 24 février 2012

به بهانه روز مهندس/ میر حسین موسوی، مهندسی که امید ساخت و استقامت را به نقش کشید.


مهندسان یا راهی میسازند یا راهی مییابند،  میر حسین موسوی،   برای ما امید ساخت، ما را گرد هم آورد و به یادمان آورد که به اتفاق جهان میتوان گرفت، در روزگاری که هر کسی برای خود یک تریلی لقب دارد او را با نام کوچک صدا میزدیم، هنرمندی که دروغ نمیگفت، اخلاق انسانی  را به بازی های سیاسی ترجیح داد، پول و مقام را زیر  پا گذاشت، سبز بود و سبز ماند، پایماردیش بعد از انتخابات خیلی از منتقدینش را نیز با او همراه کرد، اسیر صحنه آرایی ها نشد و همچنان بعد از  ماه ها حصر و فشار قدمی عقب نگذاشته است. روزت مبارک مهندس، به امید آزادیت، به امید آزادی تمامی آزادی خواهان.

mardi 21 février 2012

صفحه فیسبوک "روز درختکاری سبز" /پانزده اسفند به نام همه اندیشه های در بند اوین، درختی خواهم کاشت؛ که درختان تلاش بی پایان زمین اند


بگذار در حافظه تاريخ شهرمان بماند سبزها چه فرهيختگاني بوده اند . 15 اسفند روز سبز درختکاري.




https://www.facebook.com/pages/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%A8%D8%B2/179799488718951?sk=wall

lundi 20 février 2012

شبنم مددزاده, یادتان هست؟ / امروز دقیقا 3 سال از بازداشتش گذشت




عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج که در اول اسفند ۱۳۸۷ بازداشت شد
امروز دقیقا 3 سال از بازداشتش گذشت و شبنم وارد سال چهارم زندانش شد
نزدیک 1100 روز زندان بدون مرخصی و محروم از حداقل حقوق انسانی
زندانیان سیاسی را از یاد نبریم
...........در من فرياد زيستن است و می دانم فرياد من بی جواب نمی ماند . قلب های پاک شما جواب فرياد من است روزی چنان بر خواهيم آمد که تمام شهر حضور ما را در خواهند يافت.
روزی آزادی سرودی خواهد خواند
طولانی تر از هر غزل و ماندنی تر از ترانه…
روزی اينهمه زنجير ، زندان و شکنجه
فرزندی خواهد زاد

mercredi 15 février 2012

25بهمن امسال، کجای دنیا صد ایرانی تجمع کردند که انتظار جمیعت میلیونی در ونک را دارید؟

از هموطنان خارج نشینی که این روزها نقد و بررسی "جنبش سبز" را به عنوان شغل پآره وقت در جهت آزادی وطن برگزیدند، خواهشمندم یک عدد از عکس های حضور چند صد نفری خود در کشور آزادی که زندگی میکنند برای ما آپلود کنند.

dimanche 12 février 2012

پیام ضد جنگ علیه ایران در کنسرت مدونا در تل آویو/ عکس

مدونا که طور خود را از تل آویو آغاز کرده است، در خلال کنسرتش یکی از طرفداران او نوشته ای با مضمون مخالفت با جنگ علیه ایران را نشان داد، به تازگی یکی از هنرمندان اسراییلی به نام Kobi  EZvili صفحه ای را در facebook  به همین منظور باز کرده است که لینک ان را در ادامه خواهیم دید.
لینک خبر در ABC



lundi 6 février 2012

چشم پزشک لائیکی که دیکتاتور شد/ درسی که باید از انقلاب سوریه بگیریم

بشار اسد جراح چشم پزشکی است که در انگلیس تحصیل کرده و فرد با سوادی است، و همچنین لاییک است، پس لاییک بودن و باسواد تضمینی بر دیکتاتور نشدن یک فرد نیست.
پدر بشار اسد، که با کودتا سر کار آمد،   فردی وطن پرست بود و خدماتی به سوریه کرد که مهمترین آن آزادی قسمتهایی از بلندیهای جولان بود.
مردم سوریه از نظر آزادی های اجتماعی) به جز برگزاری تجمعات علیه رژیم) در شرایط خوبی به سر میبرند، آزادی حجاب در سوریه وجود دارد و حکومت سوریه با گرفتن امتیاز از کشور هایی همچون ایران شرایط اقتصادی کشورش را در  شرایط مطلوبی قرار داده است.
اگر به آزادی معتقدیم، پس باید برای آزادی بجنگیم، نه حسرت دورانی را بخوریم که آزادی نبود، ولی دلار گران نبود، شکنجه بود والی دلار گران نبود، هفده شهریور و شانزده آذری بود ولی دلار گران نبود و یا حسرت دورانی که دیکتاتورش شیکپوش بود و انگلیسی و فرانسه را به خوبی صحبت میکرد، بشار اسد هم به همان خوبی انگلیسی و فرانسه میداند. بهتر است از تاریخ درس بگیریم که مجبور به تکرار ان نباشیم..

samedi 4 février 2012

پیام مصطفی تاجزاده در صفحه فیسبوکش : انتظار این بود که رهبر جمهوری اسلامی از مردم پوزش بطلبد

سید مصطفی تاج زاده در جدید ترین پیام خود از زندان اوین با انتقاد از سخنان رهبری در نماز جمعه این هفته تهران، خواهان عذرخواهی رهبر جمهوری اسلامی از مردم شده است.
این زندانی سیاسی که در قرنطینه اوین و به صورت انفرادی نگهداری می شود همچنین با فرمایشی خواندن انتخابات پیش رو مجلس برآمده از این انتخابات را مجلسی بله قربانگو و نمایشی خوانده است.

متن کامل این پیام در پی می آید:

"انتظار این بود که اگر رهبری از خطاهای گذشته خود و قوای سه گانه که ایران و مردم را با مخاطرات و مشکلات فراوانی مواجه کرده است، عذرخواهی کنند و اگر به هر دلیلی برایشان سخت است که پوزش بطلبند، لااقل خطبه نمازجمعه بهمن ماه را به گونه ای ایراد کنند که همگان و به ویژه منتقدان اوضاع کنونی، نشانه های حاکمیت عقلانی و تمکین حکومت به اجرای کامل قانون اساسی و تأمین و رعایت حقوق و آزادی های اساسی شهروندان و اتخاذ سیاستهای عاقلانه و مصلحت جویانه را به وضوح مشاهده کنند. اما با کمال تأسف رهبری این فرصت را هم از دست داد و به این ترتیب نه تنها در این شرایط دشوار باری از دوش میهن و مردم برنداشت بلکه با تأکید بر راهبرد غلط و خطرناک تهدید در برابر تهدید راه را برای گسترش و تقویت اجماع قدرت های بزرگ علیه منافع و حتی امنیت ملی کشورمان هموار کرد و آنان را به ایجاد ومحدودیت و تحریم بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران و مردمش تحریک کرد.

این سخن کاملا درست است که انتخابات مصونیت بخش است، اما انتخابات ازاد این خاصیت را داراست نه انتخابات فرمایشی. چرا که در ایران زمان شاه و حتی دربرخی کشورهای عربی که حکومت هایشان ساقط شده مانند مصر، انتخابات برگزارمی شد اما به دلیل آن که نمایشی و فرمایشی بود و منتخبان عده ای بله قربان گو بودند، هیچ نقش مصونیت بخشی نداشت. متأسفانه با شرایط موجود،در انتخابات 12 اسفند نیز انتخابانی نمایشی خواهیم داشت و مجلس برآمده ازآن نیز فرمایشی و بله قربان گو خواهد بود و نه تنها بنا نیست تا هیچ باری از دوش ملت بردارد بلکه دستاوردهای انقلاب را هم نابود خواهد کرد."

لینک اصلی خبر

vendredi 3 février 2012

چکیده نامه نوری زاد: خاتمی هر چه بود و هر چه کرد و نکرد، دزد نبود

 یکی از مهمترین نکته هایی که در نامه نوری زاد به ما یاد آوری شد، این بود که محمد خاتمی، با تمام اشتباهات و فرصت سوزی هایش از معدود سیاست مداران ایرانی است که هر چه بود و هر چه کرد دزد نبود. چه خودش و چه حلقه نزدیک او ماندن مصطفی تاجزاده، نوری زاد به خوبی اشاره میکند که تمام دستگاه اطلاعاتی به دنبال یافتن کوچکترین انحراف مالی در دوران خاتمی بودند تا ان را در بوق و کرنا کنند که موفق نشدند. به یاد جمله ای در باره میرحسین عزیز میوفتم که " در پاکی و صداقت تو همین ما را بس که سال تمام در پی کوچکترین انحرافی در زندگی تو میگردند تا بی ابرویت کنند و نمییابند"

lundi 30 janvier 2012

امروز 10 بهمن ، تولد 22 سالگي اشكان سهرابي است ... اشكان جان تولدت مبارك ...

امروز 10 بهمن ماه تولد پسري است كه در روز 30 خرداد 1388 بر اثر اصابت سه گلوله ي نيروها امنيتي و بسيج به شهادت رسيده است ...
پسري كه دانشجوي مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد قزوین بود و كمربند مشكي و دان 2 تكواندو را دارا بود ...
امروز 10 بهمن ، تولد 22 سالگي اشكان سهرابي است ... اشكان جان تولدت مبارك ...

dimanche 29 janvier 2012

تویی که بعد از دریافت پناهندگی نوروز را در ایران در حال تعریف خاطراتِ "خارج" بودی، تو مسول مرگ محمد رهسپار هستی‌



پناهندگی سیاسی حق کسانی‌ است که در کشورشان جانشان در خطر باشد.
تویی که بعد از دریافت پناهندگی نوروز را در کنار فامیل در حال تعریف خاطراتِ "خارج" بودی، تویی که با دروغ "تعویض دین"، با خود را "فعال سیاسی" جا زدن و ... پناهندگی گرفتی‌، تویی که حقوق پناهندگی را از  سوئد گرفتی‌ و  در  تهران با آن مغازه اجاره کردی، وقتی‌ لبهای دوخته شده هموطن اعتصاب غذا کرده ات که واقعاً به کشور دیگری پناه آورده بود برای نجات جانش، چه حسی پیدا کردی؟
وقتی‌ میبینی‌ قضات کشور ‌های خارجی‌ انقدر دروغ از امثال تو شنیدند که حرف‌های امثال ممد رهسپار را باور نمیکنند و او مجبور به خودکشی‌ میشود، چه حسی پیدا میکنی‌؟
تو که بعد از گرفتن پناهندگی خود و دانستن راه و چاه، برای پسر عمو‌هایت هم اقدام میکنی‌، در مقابل فرزند یتیم شده ممد احساس گناه نمیکنی‌؟
تو و دروغ‌هایت به اندازه رفتار شرم آور رژیم در خراب کردن چهره "ایران" نقش داری.

من به عنوان یک سلطنت طلب, از بازی امروز تراکتور سازی و استقلال لذت بردم

من به عنوان یک سلطنت طلب، که با ساعت‌ها پشت خط تلویزیون‌های لس آنجلسی بیگانه نیستم، به عنوان کسی‌ که حتی چند بار از نانِ شب خود زدم و پرچم خریداری کردم، به عنوان کسی‌ که حتی چند بار دوست ساواکی خود را به شام دعوت کردم با اینکه از اوو دلخور بودم که چرا مخالفین مخصوصاً این چپی‌ها رو همشون رو نکشت، به عنوان کسی‌ که با چندین آیدی میخواهم سایه حکومت همایونی را بر سر این ملّت بی‌ لیاقت قدر نشناس بیاورم، و درد وطن دارم و نه درد زمین‌های مصادره شده‌ام را، اعلام می‌کنم از بازی امروز تراکتور سازی و استقلال لذت بردم.

mercredi 18 janvier 2012

آقای فراهانی، انداختن یک عکس هنری گناه دارد، یا دروغ گفتن؟

امروز در جایی‌ هستیم که نه تنها سران حکومت و مردم کوچه و بازار به راحتی‌ دروغ میگویند بلکه قشر فرهنگی‌ جامعه نیز به راحتی‌ دروغ می‌گویند و تکذیب میکنند.


آقای فراهانی، به شعور  مخاطب، احترام بگذارید، لطفا.

mercredi 4 janvier 2012

دیکتاتوری از آنجا میاید که حتی سوال از یک شخص را بر نمیتابیم.


اگر حتی سوال از شخص مورد نظر خود را بر نمیتابند، و پاسخ گویی را وظیفه یک فرد نمی‌دانید و در انتها او را "پیروز" و خبرنگار را "شکست خورده" میدانید، به شما یاد آوری می‌کنم که هم اکنون تعدادی از فعالانِ سیاسی در زندانهای رژیم تنها جرمشان "سوال از شخص خامنه‌ای " است، و استدلالِ رژیم اسلامی دقیقا همان استدلالی است که شما به خاطر آن مسیح علی‌ نژاد را محاکمه می‌کنید، تنها فرق این است که شما در  موضع قدرت قرار ندارید و تنها سلاحتان همین حملات اینترنتی است،  اگر قدرت قضائی داشتید سرنوشت علی‌ نژاد مشخص نبود.
اگر از کنار عدم وجود آزادی سیاسی، خفقان در مطبوعات، هفده شهریورها، شکنجهای ساواک، تقلب در انتخابات مجلس و کودتا علیه دولت ملی‌ توست دول خارجی‌ می‌گذرید تنها به دلیل اینکه در آنزمان دلار ۷ تومان بود، شخصی‌ هستید که اگر جیبش پر باشد بر سر هر آزادی خواهی‌ خواهد کوبید.