vendredi 4 novembre 2011

سوالی از هموطنانِ مشروطه خواه و سلطنت طلب: اگر فردای آزادی ایران، رضا پهلوی زنده نباشد، انتخاب شما چه کسی‌ خواهد بود؟


در ابتدا بگویم که آرزو می‌کنم رضا پهلوی سالهای سال زنده باشد، هدفم از طرح این سوال یادواری فرد‌محوری در اندیشه‌های این روز‌های هموطنان مشروطه خواه و سلطنت طلب و گوشزد کردن یکی‌ از مشکلات آینده در انتخاب پادشاه و این که آیا او واقعا لایق این پست است و یا فقط به دلیل نسبت فامیلی بر آن مسند خواهد نشست بود.

dimanche 23 octobre 2011

تاجزاده در اوین از شروع اجتماعات مدنی می‌گوید و هراس اقتدارگرایان و ...

هموطنان سلطنت طلبِ ما در بالاترین وارث نهاد پادشاهی را از نظر تاریخی و از دید آدمهایِ جدی بررسی می‌کنند.

vendredi 5 août 2011

کاش خانه احمد زید آبادی اینترنت نداشته باشد ...

آورده اند که روزی ملا نصرالدین از دهی‌ میگذشته که میبیند دو نفر در حالِ کتک کاری هستند، از آنها دلیل را می‌پرسد، اولی‌ می‌گوید من آرزو کردم که هزار گوسفند داشته باشم ولی‌ او آرزو می‌کند  که هزار گرگ داشته باشد  تا گوسفندانِ مرا بخورد. ملا می‌گوید به خدا قسم که شما احمق‌ترینِ انسان‌ها هستید.
این شده است حکایتِ این روز‌هایِ ما، هر روز زیر ۴ لینک یکدیگر را به توپ ناسزا و منفی‌ میگیریم، یکی‌ همه عالم را یا مزدور جمهوری اسلامی میداند یا احمقی که فر همایونی را در چشمانِ پورِ ارشدِ خاندانِ ایران سازِ پهلوی، کوروش رضا شاهِ دوم صلوات الله علیه نمی‌بیند، حال و روز و بقیه دسته‌ها هم بهتر نیست. آنقدر تهمت زدن آسان است که روشنگری این روز‌ها تفرقه افکنی شمرده میشود.
فن نوشتن نمیدانم، به خاطر همین از بحث دور شدم، این روز‌ها اگر شرف اهل قلم سری به اینترنت بزند، فیسبوکش یا بالاترین را چک کند چه میبیند ؟
به بازی گرفته شدن آینده یک کودکِ ساده که قربانی ظرفیت کمِ صدا و سیما و ترس از به زبان آوردن یکی‌ از اعضایِ بدن شده، یا ملتی‌ که آنقدر در خفقان بوده که آنقدر از شنیدنِ کلمه شوشول در تلویزیون به وجد آمده که گویی خامنه‌ای از تریبون نماز جمعه از لیدی گاگا خواستگاری کرده.
نه خبری از حصر میر حسین میبیند، نه خبری از حصر کروبی، شاید اگر حتی سرچ هم کند چیزی دستش را نگیرد.
وقتی‌ برگشت به همبندش، مجید توکلی چه بگوید ؟
یا باید به خودمان بیائیم و عوض شویم یا قبول کنیم که آزادی لیاقت هم می‌خواهد.

dimanche 31 juillet 2011

انسانی‌ پیدا شد که به خون در مقابل خون، چشم در مقابلِ چشم "نه" گفت و بزرگوارانه بخشید ...

بزرگوارانه بخشید و یادمان انداخت که هنوز انسانیت زندست.
دختری که چشمانش را، زیباییش را ناجوانمردانه از دست داده بود، نشان داد که چه دل‌ بزرگی‌ دارد.
به یاد داستان ناصر محمد خانی افتادم، بگذریم، شوربختانه امثالِ محمد خانی بسیارند و امثالِ آمنه کم.

samedi 23 juillet 2011


آقای بالاترین! بالایاران گرامی‌! تا به کی‌ نمیخواهید با منفی‌‌های غیر قانونی کاربر Argument برخورد کنید ?


مدت هاست که دیدن منفی‌ کاربر Argument برای کاربر‌های بالاترین امری عادی شده، تا بجایی که اگر بعد از نیم ساعت از فرستادن لینک منفی‌ او را نبینیم احساس می‌کنیم مشکلی‌ برایِ بالاترین پیش آماده یا بالاترین از دسترس خارج شده، این منفی‌‌ها از لینک‌های تحلیلی جنبش سبز گرفته تا لینکهای  سلطنت طلبان، لینکهایِ خبرهایِ اجتماعی و در آخر لینکی‌ که مرا مجبور به نوشتنِ این متن کرد، لینک مربوط به تبریک تولد منیژه حکمت به دخترش پگاهِ آهنگرانی بود!
از این رو این مطلب را در سایت لینک کردم و در فروم‌ها مطرح نکردم که پر واضح است این تخلف‌ها را بالایاران و مسئولین سایت خود نیز به چشم دیده اند و دلیل برخورد نکردنشان بر من پوشیده است و از اینجا از آنها میخواهم توضیح دهند.
با سپاسِ فراوان

vendredi 22 juillet 2011

سوتی پارازیتی و خبر اشتباه در باره میرحسین و زهرا رهنورد


امشب کامبیز حسینی در بخش اخبارِ پارازیت به اشتباه گفت خاتمی به دیدارِ میرحسین و زهرا رهنورد رفت! در صورتی‌ که خاتمی به مناسبتِ نیمه شعبان به دیدار خانواده‌هایِ این دو عزیز رفته بود.

از پارازیت میخواهیم باتوجه به تعدادِ مخاطبینش و اینکه کسانِ بسیاری هستند که اخبار را تنها از طریق آن برنامه میشنوند، در مورد اخبار خود دقت کافی‌ به خرج دهد.

jeudi 21 juillet 2011

جمع کنیم این بساطِ مرده پرستی‌ را ...


نیم ساعت بعد از این که روح الله داداشی کمربند قهرمانیش رو به احمدی نژاد تقدیم کرد و گفت به نظر من احمدی نژاد قویترین مردِ ایران است، تقریبا هممون یا تو دلمون یا بلند یا تو بالاترین
بهش توپیدیم و تختی رو بهش یادآوری کردیم و فحش چیز دار و کشدار دادیم یا **مال بهش گفتیم.
حالا که تو خیابون دعواش شده زدن کشتنش، ملت اومدن تو پارازیت دومین کاندیدِ شخصیتِ خوبِ هفتش کردن ! من بدتر اینکه اون حتی از مجید توکلی، شرف جنبش دانشجویی هم بیشتر رأی آورده.
مرده پرستی‌ یکی‌ از درد‌های کهن مردم ماست ...

تقلب در انتخابات، دخالتِ نظامیان در انتخابات، کشتارِ معترضان به نتایج انتخابات / سی‌ تیر ۱۳۳۱ لکه ننگی بر دامان حکومتِ پهلوی


انتخابات دورهٔ هفدهم مجلس ملی به دلیل دخالت‌های ارتشیان و دربار به تشنج کشید و کار بجایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی‌مانده را صادر کرد.

دکتر مصدق برای جلوگیری از کارشکنی‌های ارتش و دربار، درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخست‌وزیری استعفا کرد. مجلس، قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیهٔ شدیدالحنی نخست‌وزیری خود را اعلام نمود.

گزارش هایى از سالگرد ۳۰ تیر در دست است. مردم ایران که از برکناری دکتر مصدق خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن ۱۸۰ نفر در سراسر ایران انجامید، موفق به ساقط کردن دولت قوام السلطنه گردیدند.
دکتر مصدق در صبح روز ۳۰ تیر، تظاهراتى را تدارک مى بیند که طرفدارانش در این تظاهرات شرکت کردند. بعد از ظهر همان روز حزب توده تظاهراتى را تدارک مى بیند که نزدیک به یکصد هزار نفر از هواداران این حزب به خیابان ها مى آیند.
کاشانی نیز که در این زمان هنوز با دکتر مصدق همراه بود، هواداران خودرا به مقابله با نخست‌وزیری قوام السلطنه دعوت کرد.
در روز ۳۰ تیر نیروهای ارتش که به دستور شاه به خیابان‌های تهران و اطراف مجلس آمده بودند برای سرکوبی تظاهرات مردم به آنان شلیک کردند. با ادامه تظاهرات و کوشش‌ها و اعتراضات نمایندگان طرفدار دکتر مصدق در مجلس و دیدار عده‌ای از آن‌ها با شاه، تیراندازی قطع شد. شاه ناچار دوباره به نخست‌وزیری دکتر مصدق رضایت داد.

موضع کاشانی

آیت‌الله کاشانی زمانی از این جریانات اطلاع یافت که قوام با اعلامیهٔ شدیداللحنی آزادی‌های سیاسی را محدود کرد و با ارعاب و تهدید مردم، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای نظامی درآورد. کاشانی صدور اعلامیه‌ای مردم را تهییج کرد؛ این در حالی بود که دکتر مصدق به احمدآباد محل اقامت خود رفته بود. در روز ۲۹ تیر ماه کاشانی اعلام کرد که «اگر قوام نرود اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت نماییم.» پس از این موضع‌گیری، در سی‌ام تیرماه بازار تعطیل شد و مردم به خیابان‌ها ریختند و خواستار سرنگونی قوام السلطنه شدند. به دستور شاه مردم به گلوله بسته شدند و عده‌ای کشته شدند. شاه، وزیر دربار خود را نزد کاشانی فرستاد تا با تطمیع و دادن امتیاز ایشان را به سکوت وادار کند؛ اما کاشانی به وزیر دربار گفت: «اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار باز نگردد، شخصاً به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیماً متوجه دربار می‌کنم.»

کشته‌شدگان

از کشتگان ۳۰ تیر آماری در دست است. در تهران بیشتر آنان در گورستان ابن بابویه دفن شدند. دکتر مصدق نیز وصیت کرده بود که در کنار آنان دفن شود ولی با مخالفت شاه این کار انجام نشد. مجلس بعد از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و احیای دولت مصدق, عنوان شهید راه وطن را برای انها تصویب کرد و در تهران برای انها محوطه در گورستان ابن بابویه ترتیب داد. در محوطه 25 قبر وجود داره.

mercredi 20 juillet 2011

پیامبر و منویِ کودکان


در پی‌ اظهاراتِ دکتر روانی‌ زاده در بابِ وجودِ پیتزا در زمانِ علی‌ (ع)،
روایت است حضرت محمد (ص) هنگامی که با عایشه به پیتزا فروشی می‌رفتند، برای خود یک ژانبونِ سوسمار با خونِ مخصوص و برایِ همسرشان یک معنویِ کودکان در نظر می‌گرفتند. حضرت در تلفظِ پیتزا مشکل داشتند و بیتزا خطاب میکردند که در چند بار اول مراجعه ایشان به پیتزا فروشی با مشکل مواجه شدند. کفّار آن زمان برایِ دست انداختنِ حضرت به ایشان میفرمودند، اگر ۲ بار پشت سرِ هم بگوید "پیتزا پپرونی" به ایشان کنیزی از خدمه پیتزا فروشی اهدا میکنند.
از علاقه حضرت به پیتزا همانقدر بگوییم که ایشان میفرمودند اگر بیف استراکانف را در دست راست و حلیم بادمجان را در دستِ چپِ من بگذارید، محال است که از پیتزا بگذارم.
روزی یکی‌ از اصحاب از پیغمبر پرسیدند، یا رسولِ خدا،آیا در بهشت هم پیتزا هس؟
حضرت پاسخ دادند : بینِ خودمان باشد، نه، تا میتوانی‌ همینجا بخور. آن شخص دهان لقی کرده و این موضوع را به گوشِ سپاهیانِ حضرت رسانده، همگی‌ رختِ جنگ از تن‌ دراوردند و به سمتِ "زود غذا" مدینه یورش بردند و آنجا را غارت کردند.

mardi 19 juillet 2011

مهنازِ محمدی، مبتلا به ام اس است و خطر فلج شدنِ موضعی او را تهدید می‌کند


وضعیت جسمی مهناز محمدی، مستندساز و فعال حقوق زنان در زندان اوین رو به وخامت گذاشته و او سراسر هفته گذشته را در بیمارستان سپری کرده است.

یک منبع نزدیک به خانواده مهناز محمدی، با اعلام این خبر به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «مهناز از دوشنبه هفتهٔ گذشته یعنی از روز ۲۰ تیرماه تا دیروز ۲۷ تیرماه، در بیمارستان بستری بوده است. روز گذشته مهناز سرانجام موفق شده تماس تلفنی کوتاهی با خانواده‌اش برقرار کند و موضوع بستری بودنش در بیمارستان را به خانواده اطلاع داده است».

بیماری جسمی مهناز محمدی، نگرانی‌ها را در خصوص ادامه بازداشت و بی‌خبری از وی افزایش داده است. او مبتلا به بیماری شبیه به‌ام اس است و درصورت عدم دسترسی مستمر به دارو دچار درد عضلانی شدید و فلج موضعی می‌شود.

در شرایطی که وضعیت جسمی مهناز محمدی در زندان رو به وخامت گذاشته و نگرانی‌های جدی در مورد سلامت او وجود دارد، و به رغم انجام کلیه امور قانونی آزادی مهناز از سوی خانواده‌اش، بازجویی از وی ادامه دارد.

این منبع آگاه در همین رابطه می‌گوید: «مقامات قضایی، پیش‌تر به خانوادهٔ مهناز گفته بودند که او نیز همراه با مریم مجد، آزاد خواهد شد و چون سند نداشته‌اند دادگاه کفالت را قبول کرده و قرار بود مهناز را آزاد کنند، اما بعد گفته‌اند به دلیل بیماری بازجویی‌های او انجام نشده، آزاد نخواهد شد و در حالی که خانوادهٔ مهناز روز بیست و پنجم تیرماه تا ساعت ۴ صبح مقابل زندان اوین منتظر آزادی او بوده‌اند هیچ کس به آن‌ها اطلاع نداده که مهناز در بیمارستان است».

مهناز محمدی، مستندساز و فعال حوزهٔ زنان، از روز ۵ تیرماه در پی حمله ماموران امنیتی به منزل‌اش و تفتیش و ضبط وسایل او بازداشت شد. مسئولان قضایی تا به حال از ارائه هر گونه دلیلی پیرامون ادامه بازداشت مهناز خودداری کرده‌اند و پروندهٔ وی هم اکنون در دادسرای پارک شهر است

lundi 18 juillet 2011

امید کوکبی، یکی‌ از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی‌ جهان در زندان اوین/ نامه جمعی از اساتید دانشگاه و برندگان جایزه نوبل به خامنه ای

جمعی از دانشمندان و اساتید دانشگاه و برندگان جایزه نوبل در نامه ای خطاب به رهبری اعلام کرده اند که امید کوکبی زندانی محبوس در اوین که به زودی به اتهامات کسب در آمد نامشروع و ارتباط با دولت متخاصم محاکمه خواهد شد، مبری از این اتهامات بوده و صرفا به عنوان پژوهشگری جوان در حال تحصیل و دور از فضای سیاست بوده است. به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: طبق اظهارات اساتید و دانشجویان دانشگاه تکزاس و همچنین موسسه علوم فوتونی در بارسلونا- اسپانیا،که ایشان مدرک کارشناسی ارشد خود را در این موسسه گرفته اند، همگی گویای این واقعیت هستند که آقای کوکبی تمامی تمرکز خود را بر روی درس خود داشته اند و از سیاست دوری می گزیده اند. ایشان به خاطر همکاری در امر اموزش، کمک هزینه می گرفته اند. که این کمک هزینه به طور معمول به تمامی دانشجویان سال اول دکتری چه آمریکایی و چه غیرآمریکایی، توسط دانشگاه تگزاس داده می شود و این کمک هزینه از طرف دولت آمریکا یا دیگر آژانس ها نمی باشد. در این نامه همچنین تاکید شده است: برخی از گزارش ها هم حاکی از این است که ایشان مظنون به تبادل اطلاعات در مورد فن آوری هسته ای هستند. ما به عنوان دانشمندان می توانیم به شما اطمینان دهیم که تحقیقات و مطالعات ایشان هیچ ربطی به انرژی هسته ای ندارد.آموزش و پروژه دکترای ایشان در مورد اپتیک می باشد. این دانشمندان با اشاره به اینکه امید کوکبی دانشمند جوان و با استعدادی است که مطالعات ایشان بدون هیچ دلیلی قطع شده است تصریح کرده اند که اگر به امید برای ادامه تحقیقات خود فرصت داده شود، قادر خواهد بود که مهارت ها و افتخارات فراوانی را برای کشور بزرگ ایران به ارمغان بیاورد. امید کوکبی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد. وی که به «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» متهم شده است، از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت. امری که به نظر می رسد بخش هایی از وزارت اطلاعات با برنامه ریزی قصد آن دارند، چه گرایشی در این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا از رشد علمی نخبگان ایرانی که اقلیت قومی یا مذهبی هستند ممانعت به عمل آورد. وی هفته ی گذشته در نامه ای به رییس قوه ی قضاییه درخواست حق دفاع عادلانه از خود در دادگاه شده بود. متن کامل این نامه به شرح زیر است: خطاب به مقام والای آیت الله العظمی علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، تهران خطاب به شما آیت الله العظمی علی خامنه ای: ما این نامه را نوشته ایم تا از شما در خواست کنیم که بزرگواری نموده و اشتباه صورت گرفته توسط دولت قانونی شما در زندانی کردن آقای امید کوکبی، دانشجوی دکترای دانشگاه تکزاس-آستین را اصلاح فرمایید. آقای کوکبی در زمستان پارسال در حالیکه برای ملاقات پدر و مادر خود به ایران مراجعه کرده بودند در فرودگاه تهران بازداشت شده اند. ما آگاه شده ایم که ایشان در زندان اوین به سر می برند و به زودی قرار است که به جرم ” ارتباط با دولت متخاصم” و “کسب درآمد نامشروع” در دادگاه محاکمه شوند. ما یک سازمان مستقل غیر دولتی متشکل از دانشمندان، پزشکان، مهندسان و محققان هستیم. طبق اظهارات اساتید و دانشجویان دانشگاه تکزاس و همچنین موسسه علوم فوتونی در بارسلونا- اسپانیا،که ایشان مدرک کارشناسی ارشد خود را در این موسسه گرفته اند، همگی گویای این واقعیت هستند که آقای کوکبی تمامی تمرکز خود را بر روی درس خود داشته اند و از سیاست دوری می گزیده اند. ایشان به خاطر همکاری در امر اموزش، کمک هزینه می گرفته اند. که این کمک هزینه به طور معمول به تمامی دانشجویان سال اول دکتری چه آمریکایی و چه غیرآمریکایی، توسط دانشگاه تگزاس داده می شود و این کمک هزینه از طرف دولت آمریکا یا دیگر آژانس ها نمی باشد. برخی از گزارش ها هم حاکی از این است که ایشان مظنون به تبادل اطلاعات در مورد فن آوری هسته ای هستند. ما به عنوان دانشمندان می توانیم به شما اطمینان دهیم که تحقیقات و مطالعات ایشان هیچ ربطی به انرژی هسته ای ندارد.آموزش و پروژه دکترای ایشان در مورد اپتیک می باشد.به نظر می رسد که ایشان یک دانشمند جوان و با استعدادی هستند که مطالعات ایشان بدون هیچ دلیلی قطع شده است.اگر به امید برای ادامه تحقیقات خود فرصت داده شود، ایشان قادر خواهند بود که مهارت ها و افتخارات فراوانی را برای کشور بزرگ ایران به ارمغان بیاورند. زندانی کردن امید کوکبی و محاکمه ای که ایشان ، در پیش رو دارند، باعث هراس سایر دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در خارج از کشور ایران شده است.و بسیاری از آنان به جای اینکه دانش و مهارت های خود را به ایران برگردانند ، با ترس در مورد آینده خود در حال تغییر افکار خود در مورد بازگشت به ایران می باشند.ما اطمینان داریم که شما با فرزانگی خود دراین مورد با اجازه دادن به آقای کوکبی برای ادامه تحصیل خود در خارج از کشور و مسافرت ازادانه به کشور مادری خود تمامی نگرانی ها را برطرف نمایید. با تشکر از حسن توجه شما به این نامه، با تمامی احترامات: Joel L. Lebowitz Rutgers University Paul H. Plotz , MD Wasshington, DC Walter Reich Washington University Eugene Chudnovsky Lehman College of CUNY Alexander Greer Brooklyn College of CUNY Dorothy Hirsch Executive Director Emerita Arno Penzias* New Enterprise Associates Max Gottesman Institute of Cancer Research Zafra Lerman MIMSAD, Inc. Jack Minker University of Maryland Philip Sarachik Polytechnic Institute of New York Simon Levin Princeton University J. Joseph Blum Duke University Joseph Birman City College of New York David Baltimore* Caltech Allen J. Bard University of Texas Thomas Eisner Cornell University Fang Li Zhi University of Arizona Edward Gerjuoy University of Pittsburgh Pierre Hohenberg New York University Kurt Isselbacher Mass General Hospital Jerome Karle* U.S. Naval Research Lab Walter Kohn* U.of California,StaBarbara James Langer Inst.Theor. Physics, Sta Barbara Benjamin Lax MIT Peter D. Lax New York University Louis Nirenberg New York University John Polanyi* University of Toronto Stuart Rice University of Chicago Myriam Sarachik City College of New York Harold Scheraga Cornell University Sylvan Schweber Brandeis University Andrew Sessler Lawrence Berkeley Laboratory Lawrence Shepp Rutgers University Maxine Singer Carnegie Inst. of Washington Alfred I. Tauber, Boston University Charles Townes* Univ. California, Berkeley Steven Weinberg* University of Texas, Austin Myrna Weissman Columbia University Rosalyn Yalow* Mount Sinai School of Medicin کسانی که در جلوی اسمشان ستاره امده است ، برندگان جایزه نوبل می باشند


منبع 

مستند "ده نمکی ها" ساخته پگاه آهنگرانی


قسمتِ اول

قسمت دوم

قسمتِ سوم

dimanche 17 juillet 2011

آبروریزی دیگر برایِ وزارتِ بهداشت / نگهداری کودکانِ معلول در بدترین شرایطِ ممکن + عکس

در اين مرکز در حال حاضر 84 کودک زندگي مي کند . شرايط زندگي اين کودکان در عکسها گوياست . آمار مرگ و مير در اين کودکان بالا و در سالهاي اخيربي سابقه ست .هفته ي پيش يکي ديگر از اين کودکان جان سپرد .بوي بسيار زننده و متعفن ادرار به بازديد کننده ها مجال نمي ده تا بيشتراز 4-5  دقيقه در خوابگاه اين کودکان معصوم بمونند . عمر متوسط دراين کودکان 10 تا 14 سال است
شايد نياز اين بچه ها به کمکهاي غير نقدي شما خيلي زيادتر از حد تصورتون باشه. نيازي نيست براي کمک به بهبود شرايط اين بچه ها پول بديد ، اگر درخونه تون پتو ، لحاف يا بالش  تميز سايز کودک داريد ، اگه فرش يا گليم يا زير انداز تميزي داريد از اهداي اون به اين بچه ها دريغ نکنيد .
دادن لباس کودک و يا اسباب بازي به اين بچه ها دنياي اونها را متحول مي کنه .اکثر اين بچه ها يتيم و يا رها شده هستند . حالا که دنيا اونها را فراموش کرده شما اونهارا فراموش نکنيد . مطمئن باشيد اين بچه ها با احساسهاي پاک و کودکانشون محبت شما را درک مي کنند .به اونها به خاطر اين عمرهاي خيلي کوتاه و پر رنجشان رحم کنيد..کمکشان کنيد تا اين چند سال کوتاه زندگيشان بيشتر از اين در مشقت و رنج نباشند.
اکثر اين کودکان مبتلا به اوتيسم مي باشند . در خارج، کودکان اوتيسمي مستقيما زير نظر روانشناسان قرار ميگيرند تا به آنها کمک شود تا زندگي راحت تري داشته باشند .اما در ايران ، اين کودکان که خود مستعد مرگ هستند به تخت بسته مي شوند و
ساعتها به همان حال رها مي شوند .کمکهاي خودتون را مستقيما به خود مرکز ببريد .
آدرس مرکز :
تهران - ميدان آزادي - خ محمد علي جناح - خ شهيد صالحي - خ شهيد ناصر ولدخاني - پلاک 66 - مرکز نگهداري کودکان معلول فرخنده

mardi 12 juillet 2011

نظر محمدرضا شاهِ پهلوی در باره هوشِ زنان و پاسخ ندادن به سوالی درباره توانایی‌ زنان در اداره کشور



مصاحبه خبرنگارِ خارجی‌  با محمد رضا شاه و همسرش  و سؤال در موردِ برابری و هوشِ زنان و همچین توانایی‌ زنان در امورِ کشور + زیرنویسِ فارسی‌ 


mercredi 18 mai 2011

خردادی پر حادثه در راه است و یاران همنشین از هم جدا / آقای بالاترین شما مسول هستید


آقای بالاترین ، تا قبل از ۲۸ آذر ، بالاترین جولانگاه اندیشه بود ، کاربران زیادی که ساعت‌ها وقت میگذاشتند تا از بالاترین به عنوان سلاح اصلی‌ در مقابل سانسور خبری در ایران استفاده کنند و با نقدها ،  تحلیل‌ها و جمع آوری اخبار سعی‌ در بیدار کردن جامعه و گروهی خاص نیز سعی‌ در زدودن جهالت که بر باور نگارنده بزرگترین مشکل ایران در طی‌ قرن‌های گذشته بوده است داشته اند . شهروند - خبرنگارنی که طی‌ ماه‌ها تلاش و با اخبار موثق خود اعتباری نزد خوانندگان بالاترین پیدا کرده بودند ، که حتی خبر یک خطی‌ آنان بدون منبع رسمی‌ نیز ( که بعد‌ها از طریق منابع رسمی‌ نیز تایید میشد ) برای خوانندگان سند بود . روزگار امروز بالاترین را ببینید ، ۲ سارق مسلح اعدام میشوند ، انرژی زیادی در بالاترین صرف میشود که آنان را سیاسی معرفی‌ کنند و بعد به متوجه می‌شویم که همهگی‌‌ اشتباه میکردیم . این قضیه را با قضیه ( ترانه موسوی ) مقایسه کنید . آقای بالاترین ، در ژاپن ، مسئولین کشور در برابر مردم روستایی تعظیم میکنند ، به خاطر یک بلای طبیعی که اجتناب ناپذیر بوده است . قصدم مقایسه نیست ، فقط میخواهم اشاره کنم که بالاترین مقام رسمی‌ یک کشور در برابر مردم تعظیم می‌کند . آقای یحیی نژاد ، تصمیم شما ، کاربران زیادی را دلسرد کرد ، آزادی بیان لطمه دید و بسیاری به احترام آزادی بیان در بالاترین فعالیت نمیکنند . شما در برابر سرنوشت میهنمان و همین طور در برابر آزادی مسول هستید که با عذر خواهی‌ و دادن تضمین به کاربران قدیمی‌ بالاترین ، این " یاران همنشین " را دوباره دور هم جمع کرده و در آستانه خردادی که برای ما همیشه پر حادثه بوده با هم به جنگ سانسور خبری در ایران برویم . توجه داشته باشید که عذر خواهی‌ ، نشانه کوچکی نیست و پذیرش اشتباه نشاندهنده ذهن روشن و احترام به آزادی نشاندهنده بزرگی‌ شما خواهد بود . با سپاس

jeudi 5 mai 2011

دو عکس از دستگیری یک بسیجی‌ در استادیوم آزادی

( برای اولین بار بعد از دستگیری هیچکس نگفت ( ولش کن

به بهشت نمی‌روم ، اگر خامنه‌ای آنجا باشد


دیروز تمساح برگشته گفته ، خ.ر تنها کسیه که بدونِ  آزمون میره بهشت ، یعنی‌ همه این امام‌ها و پیامبرا همشون یه امتحان ورودی واسه بهشت دادن این چلغوز فقط امتحان نمیده ، یعنی‌ مثلا پیامبر مسلمونا اومده بره تو بهشت ، دربون بهشت بهش گفته هووی کجا سرتو عین گاو انداختی پایین میری ؟ اونم گفته بابا من ممدم ، ممد شوهره  .... ( در اینجا  پیامبرگرامی‌ اسلام نام ۱۶۸ زن از سنّ ۷ الی ۵۶ سال را ردیف میکنه ) ، دربون هم میگه هر خری میخوای باش ، الله گفته فقط سید خراسانی امتحان نمیخواد بده ، پیامبر هم میگه مرتیکه تو فلان مادرش هم اسم دوماد مارو آورده حالا واسه ما شاخ شده .
از اینا که بگذریم ، من میگم، اگه مردیم و اون دنیایی‌ هم بود ( اگه ) ، من یه ضرب میرم موتور خونه جهنم خودمو معرفی‌ می‌کنم .

mardi 3 mai 2011

... یا امامزاده گزو




حالا اینکه لقب این امامزاده از کجا اومده و معجزه امامزاده گزو چی‌ بوده و
 اینکه میتونه چی‌ رو شفا بده و چی‌ باید نذرش کنیم بماند ...

dimanche 1 mai 2011

تا چه رسد که فرو رود

ناصرالدین شاه در یکی از سفرهایش به فرنگ ، با خودش تلسکوپ آورد. گفت تلسکوپ را بالای شمس‏العماره کار گذارند تا شاه هر از گاهی برود و خانه‏های مردم را رصد کند. در یکی از رصدها ، شاه مردی را دید که روی پشت بام خانه‏ای ایستاده در گوشه‏ای ، معامله‏ی خودش را به سمت مقعد خودش فشار می‏دهد. شاه خوب که نگاه کرد و رصد کرد دید هدف مرد گویا فرو بردن آن معامله به مقعد خودش است! دستور داد تا بروند آن مردک پدر سوخته را بیاورند تا او را مواخذه کند. مرد را آوردند. شاه گفت "مردک. روی پشت بام چکار می‏کردی؟ مادر به خطا! معامله‏ی خودت را در سوراخ خودت می‏کردی؟" مرد با ناله گفت " اعلا حضرت همایونی. ولله ما این معامله را در کون هر کسی فرو کردیم بختش باز شد و از زیر دست ما که جَست وزیر و وکیل و خان شد! گفتیم کمی هم این معامله‏ی بخت‏گشا را در کون خودمان فرو کنیم تا بختمان باز شود" شاه از جواب مرد خنده‏اش گرفت و دستور داد تا 5 تومان به عنوان انعام این خنده به او بدهند. مرد 5 تومان را که گرفت رو کرد به شاه و گفت"اعلا حضرت شما خندیدید. مزاح گرفتید. اما خودتان دیدید که این معامله هنوز به لب سوراخ کون ما نرسیده 5 تومان عاید ما کرد. تا چه رسد که فرو رود!"

 
 

samedi 30 avril 2011

! سحام نیوز گرامی‌ ، دقت کن


دیروز مطلب طنزی در بالاترین لینک شد در مورد سخنان سردار قاسمی خطاب به احمدی نژاد . متأسفانه سحام نیوز همین مطلب را به عنوان مطلبی جدی در سایت خود قرار داده و بدتر اینکه این خبر را جزو اخبار هایلایت شده گذاشته است . ما کاربران بالاترین وقتی‌ میخواهیم به لینکی‌ فقط یک مثبت هم بدهیم ، مطلب نوشته شده را با بخش آن چک می‌کنیم که ببینیم آیا در بخش مناسب قرار داده شده است یا نه ، و از یک خبرگزاری که سایت‌های معتبر جنبش محسوب میشود (سایت انقلاب اسلامی همین مطلب را از قول سحام نیوز منتشر کرده است )

به شدت انتظار داریم که در گذاشتن اخبار دقت کنند و اگر میخواهند چیزی " کپی " کنند لا آقل به بخش آن دقت کنند . دقت کنید که این کارها به اعتبار سایت شما لطمه وارد می‌کند . این روزها خبرنگار سایت شما به مانند بسیاری دیگر از خبرنگاران خوب کشورمان یا در زندان هستند یا از کشور خارج شدند ولی‌ به هر حال انتظار میرود یا از افراد حرفه‌ای تر استفاده کنید یا بیشتر دقت کنید .
با سپاس ، پیروز باشید .

اسلام ناب پورنوگرافی


ابراهیم نبوی 

من تا بیست سال قبل فکر می کردم اسلام ناب محمدی یک چیزی است شبیه حرفهای دکتر شریعتی و کارهای ابوذرغفاری و دیدگاههای طالقانی، تا اینکه فهمیدم که اینها همه شان به گفته طرفداران اسلام ناب محمدی از همه منحرف تر اند.
بعدا به این فکر افتادم که شاید این اسلام ناب محمدی که آقای خمینی گفته بود، همان کارهایی بود که خودش در هشت سالی که او رهبر بود و از بازرگان تا موسوی نخست وزیر بودند و هاشمی رئیس مجلس بود و خامنه ای رئیس جمهور بود، انجام می داد و مسلمانان ناب محمدی هم کسانی بودند که آیت الله خمینی آنها را این طرف و آن طرف منصوب می کرد یا از آنها حمایت می کرد، خدا را شکر اصلاحات شد و جنبش سبز رخ داد و تازه ما فهمیدیم که نخست وزیر اولی مرتد بود و رئیس مجلس دزد بود و نخست وزیر مورد اعتماد خمینی جاسوس بود و قائم مقامش هم شیخ ساده لوح، و تازه بعد از آن فهمیدیم که نه تنها پسرش احمد آقا مساله دار بود و نمی دانم کار واجبی کرد یا چیز واجبی خورد که بالاخره مرحوم شد. و بعد از آن هم فهمیدیم آن نوجوانی که از بچگی پهلوی آقای خمینی می نشست، و می گفتند نوه اش هست، ظاهرا نفوذی استکبار جهانی بود و جاسوس آمریکا که حتی حق نداشت سر قبر پدربزرگش هم حرف بزند. آن یکی نوه اش هم که زهرا اشراقی بود، قیافه اش که شبیه کفار هالیوود بود، شوهرش هم که رضا خاتمی بود، پس از بیخ کارش خراب بود و اصولا کل بنیانگذاران انقلاب و جمهوری اسلامی همه شان حال شان بد بود و اصلا اسلام ناب محمدی نبودند.
این اواخر فکر می کردم که شاید زبانم لال، این هاشمی رفسنجانی که نه تنها نورچشمی رهبر سابق بود، بلکه خودش رهبر تعیین می کرد، این آقا اسلام ناب محمدی بود، اما دریغ و افسوس که فهمیدم هم خود اکبر آقا، هم زنش، هم مهدی، هم فائزه و فاطمه و الی اخر، همگی تاجر و فاجر بودند و نه تنها مصادیق بارز اسلام ناب محمدی نبودند، بلکه از بیخ دشمن اسلام و عامل فتنه بودند.
بالاخره ما هم کمثل الغریق یتشبث بکل حشیش( معنی اش این نیست که هر کسی غرق شد می رود آمستردام حشیش بار می زند، بلکه این است که آدمی که غرق می شود مثل مغروقین مرحوم بی واچ دستش را به هر طرف می برد تا یک دفعه دیدی " ممه را بقول احمدی نژاد لولو نبرده بود و یک دفعه پاملا اندرسون آدم را نجات داد) گیر دادیم به روشنفکران دینی و خاتمی و فکر کردیم شاید این پاملا اندرسون جمهوری اسلامی، هم ما را نجات بدهد و هم کشتی در حال غرق شدن اسلام را، اما افسوس که همه این داستانها بیراه بود و ما اشتباه می کردیم و معلوم شد خاتمی خودش عامل سی آی ا و انگلیس و فرانسه و بقیه جاها بوده و همه وزرایش هم مثل خودش و اصلا اصلاحات برای از بین بردن اسلام ناب محمدی بود.
تا اینکه چشم مان به هاله نور آقای احمدی نژاد روشن شد و تازه فهمیدیم بقول مهران مدیری سابق "ایننننننه" و اسلام ناب محمدی یعنی همین احمدی نژاد و رحیمی و مشائی و اژه ای و خامنه ای و طائب و ده نمکی و اصولا تا وقتی یک کودتایی چیزی صورت نگیرد، اسلام ناب آمریکایی که سی سال مملکت را به باد داده بود، از بین نمی رود و اسلام ناب محمدی ظهور نمی کند.
البته اینها وجه اثباتی قضیه نیست، نفیا این خبرهاست و مطالعه جمهوری اسلامی نشان می دهد که اصولا اسلام ناب محمدی، یک چیزی است که قبلا نبوده، حداقل اگر هم بوده، کسی به ما نشانش نداده و اصولا یواشکی باید در مورد آن حرف زد و همان چیزی است که پدر و مادرمان می گفتند، بچه خوب این کارها را نمی کند.
البته، من الآن حالم خراب است که این چیزها را دارم می نویسم، یعنی راستش را بخواهید، دو روز است هر کسی می گوید " یاعلی" یاد چیزهای خاصی می افتم که حتی نمی توانم اسمش را ببرم. نه اینکه خدای ناکرده من با حضرت علی مخالف باشم، حتی ممکن است خودم هم وقتی به دنیا آمده بودم یک دده دودویی کرده باشم و حرفی زده باشم و منظورم این باشد که "هر کسی که محمد مولای اوست، علی هم مولای اوست" خب، بچه ها که نمی توانند درست حرف بزنند، همه چیز را یک جور دیگر می گویند، عاقلان باید بفهمند که منظور چیست. آدم باید عاقل یا عاقله یا قابله یا والده باشد تا زبان بچه را بفهمد، آن هم بچه ای که وقتی شصت سالش شد تازه یواش یواش دارد مجتهد می شود، خوب طول می کشد تا حرف ها را درست بزند.
قصه آن قاضی را شنیده بودید که از مردی علت تجاوز به عنف را پرسید و او با حرکت دست خود علت را نشان داد، و قاضی بیچاره تا سال ها نمی توانست نماز بخواند چون تا دستش را به حالت قنوت کنار هم می نهاد یا علت تجاوز آن متهم می افتاد. به همین علت هم دستور داد آن فاجر را نه فقط به جرم تجاوز به عنف بلکه به علت گناهی که کرده و او را هم مرتکب گناه کرده و از نماز بازداشته مجازات کنند.
حالا ما فهمیده ایم اسلام ناب محمدی یک همچین چیزی است، یعنی یک صمیمیتی بین رهبر و ملت باشد که دائم به این موضوع یعنی به دنیا آمدن رهبر و لحظه تولد و نوع تولد فکر کنند. البته این رشته سر دراز دارد، یعنی واقعا اگر اینقدر دراز نبود، باز می شد فراموش کرد، ولی فکر کنید به همین آقای تاجیک که یکی دیگر از مصادیق بارز اسلام ناب محمدی هستند، فکر کنید، در این سی و دو سال کجا سابقه داشت یک آقایی روز روشن، در نزدیکی یک زیارتگاه، به دختر یک مجتهد بگوید " فاحشه" و بعد هم از حرف خودش دفاع کند و به پدرش هم بگوید " یابو" به نظرم اینها هم علائم ظهور است و هم نشانه های اسلام ناب محمدی، وگرنه علامت از این مشخص تر چه می خواهید؟ این از ماجرای زایمان مادر رهبری و این هم از دختر رئیس شورای تشخیص مصلحت، چه انتظاری دارید می خواهید ظهور نکند. تا همین الان هم نکرده مطمئن باشید نیروی محافظ پاستور بهش اذن دخول نداده وگرنه ... بعله.
البته، شاید بگوئید که یک قابله و یک آدم دیوانه ملاک اسلامیت نیست، ملاک اسلامیت ما وعاظ و نوحه خوانانی هستند که مواظب هستند تا بیمه سید الشهدا که سالها قبل امام فرمودند اسلام را سیدالشهدا بیمه کرد، باطل نشود. همین وعاظ هستند که مواظب اسلام ناب محمدی هستند، وگرنه تا حالا صد بار باد برده بود آن را و همه مان بی سروسامان می شدیم. مثلا همین آقای حدادیان، که رهبر معظم انقلاب که از همان زمانی که روی خشت افتاد، فرمود یاعلی، خیلی هوایش را دارد، در یک سخنرانی رسمی، نه در مجلس شوخی و در محل بازی و در توالت دبیرستان، وسط مسجد، بالای منبر، اعلام کرد که آقایمشائی، معاون و مراد آقای رئیس جمهور، آلت رجولیت ایشان است. و پیشنهاد کرد که لااقل یک برگ انجیری چیزی جلوی آن گذاشته شود که همه مردم ناموس رئیس جمهورمان را نبینند. حالا، بدبختی ما شده سه تا، یکی قنوت، یکی یا علی، یکی مشائی، یعنی تا آقای مشائی را می بینیم، فورا تصور می کنیم آقای احمدی نژاد تازه از بالای درخت آمده پائین، برگ انجیرش هم به دلیل کمبود یارانه برای درست کردن دلمه مورد استفاده قرار گرفته و حالا ما داریم مقادیری اشیای نباید رویت می کنیم، اگر فقط این چیزها هم بود، قابل تحمل بود، ولی کلا تصور این قضایا ذهن آدم را خراب می کند.
حالا متوجه شدید که منظور از اسلام ناب محمدی که 32 سال است، واژه اش تکرار می شود، ولی این ملت معنی آن را نمی فهمد، یعنی چه؟ وقتی رئیس جمهور وسط هزار تا آدم که ساندیس های شان را خورده و دارند کیک شان را سق می زنند، می گوید " آن ممه را لولو برد" انتظار دارید که ما وقتی خبرهای سیاسی را می خوانیم، تصاویر پورنوگرافیک پیدا نکنیم. حالا هی به ما بگوئید فاسد، هی به خودتان بگوئید اسلام ناب محمدی. هی از ما انتظار داشته باشید یک کلمه هم از پاملا اندرسون و مرحومه آنا نیکول اسمیت و اعاظم دیگر اسم نبریم، باز تا وقتی " ممه را لولو نبرده بود" می شد یک جوری فیلترش کرد، حالا مگر لولو به این سادگی کوتاه می آید؟ مشکل یکی دو تا نیست، وقتی شریعتمداری به نماینده های مجلس می گوید گاو و به مجلس می گوید طویله، وقتی رئیس جمهور به مردم می گوید بزغاله،وقتی دلار می شود کاغذ پاره، وقتی ناوگان های آمریکا بقول سردار نقدی لگنی بیش نیستند، وقتی آقای جواد لاریجانی که بالاخره هیچی نباشد، دکترایش تقلبی نیست، به اوباما می گوید کاکاسیاه، تازه داریم می فهمیم که اسلام ناب محمدی چیست. به نظر من فیلتر کردن سایت های سکسی هیچ فایده ای ندارد، چون تا وقتی اسلام ناب محمدی هست، وقتی که وارد سایت شیعه نیوز هم می شویم، انگار که وارد استریپ بار یا اتاق زایمان شدیم. به نظر شما ما مشکل داریم، یا اصولا اگر یک جور دیگر حرف بزنند بهتر است؟
البته یادتان باشد که رییس جمهور محترم دکتر اردانی امروز فرموده اند ما به دشمنانمان هم حق نداریم سخن درشت بگوئیم و افترا بزنیم. بابا یکی مرا از دست خودم نجات بدهد. این سنگ پا از کجا افتاد در سرما

vendredi 29 avril 2011

فیلم منتشر نشده ای از حضور مهدی کروبی در منزل پدر شهید سید علی حبیبی موسوی



فیلم منتشر نشده ای از حضور مهدی کروبی در منزل پدر شهید سید علی حبیبی موسوی؛ خواهر زاده میرحسین موسوی، برای عرض تسلیت شهادت فرزند ایشان چند روز پس از عاشورای خونین 1388.
آقای کروبی در همان روزها با صدور پیامی این واقعه را به مردم ایران تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده بود: «امروز در عاشورای حسینی از بدو صبح با خشونتی وصف ناپذیر بر مردم یورش بردند و جمع زیادی را مجروح، دستگیر و بنابرگزارش های رسیده تعدادی از هموطنان را به شهادت رساندند . آنان که هویت و شناسنامه این انقلابند و در روزگار مبارزه در صف اول مبارزان بودند، بیاد دارند که در عاشورای ۱۳۴۲ تظاهراتی عظیم با شعارهایی تند علیه شاه صورت گرفت اما رژیم ستم شاهی حرمت عاشورا نگاه داشت و کشتار، سرکوب و دستگیری رهبران مبارزه و در راس آن امام را به روزهای بعد موکول کرد. براستی چه شده است که حکومت برخواسته از قیام عاشورا، در روز عاشورا دست بر خون مردم برده و جماعتی وحشی را به جان مردم انداخته است.»

سخن فاطمه کروبی پیش از بازگشت به زندان خطاب به ظالمان و آنان که سکوت کرده اند


همسر مهدی کروبی قبل از بازگشت به زندان خانگی:  آنان که در این ظلم ها نقش دارند و یا با سکوت خود زمینه میدان گیری این جماعت را فراهم می کنند بدانند این امر گزینشی نخواهد بود و دیر یا زود دامن آن را خواهد گرفت

mardi 26 avril 2011

تشریفات کتک زدن زن در اسلام



مصاحبه شب‍‍که عربی الرحمه با یک بزرگ مذهبی با زیر نویس انگلیسی. مجری اعلام می کنه که زن های اروپایی علاقه به آقا بالاسر و مرد خشن دارن. روحانی جواب میده که الله به زن ها موهبت کتک خوردن رو عطا کرده و احادیث نبوی بیان میکنه که کجای زن رو و چگونه بزنید و نکنه یه جوری بزنید که زن زشت بشه. مرد نباید تو صورت زن ضربه بزنه، اگر زد دیگه نباید زن رو نفرین کنه و اینکه کتک زدن زن آداب مهمی داره و باعث افتخار یک زنه.

lundi 25 avril 2011

گمشده ! / لطفا کمک کنید

صاحب عکس فوق مردی 56 ساله ساکن تهران ، از روز جمعه 2 اردیبهشت ماه از محل کار خود واقع در میدان پاستور خارج شده و تا کنون به محل مذکور مراجعت ننموده است.از هموطنان درخواست میشود در صورت مشاهده ،وی را به هیچ جا تحویل ندهند و وی را سربه نیست کند و ملتی را از نگرانی برهاند!!!لازم به ذکر است وی دچار تیک عصبی است و هر چند دقیقه جمله ی " من به شما علاقه مندم" را تکرار میکند
با سپاس

dimanche 24 avril 2011

چهارم اردیبهشت ، سالروز تاجگذاری رضا شاه بزرگ


رضاشاه برای سامان اداری و اقتصادی کشور، چه در مقام پادشاه و چه در مقام نخست وزیر و وزیر جنگ، کارهایی کرد که برخی از آن‌ها  
 : عبارت‌اند از

jeudi 21 avril 2011

فاجعه در تخت جمشید / پایه ستون تخت جمشید زیر پای خواهران نمازگزار


تصویر پایه ستون تخت جمشید که با قدمت بیش از ۲۰۰۰ سال به کنار در نماز خانه خواهران انتقال یافته ، تا خواهران نمازگزار در در آوردن و پوشیدن کفش خود
! !دچار مشکل نشوند



در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود

وز آن کشور آزاد و آباد بود

چو مهر و وفا بود خود کیششان

گنه بود آزار کس پیششان

همه بنده ناب یزدان پاک

همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد

ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود

گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما

که شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان

کز آن سوخت جان و دل دوستان



چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟


خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما

کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود

همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت

کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر

گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت

نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بما چیره گشت


که ما را روان و خرد تیره گشت

از آنروز این خانه ویرانه شد

که نان آورش مرد بیگانه شد

چو ناکس به ده کدخدایی کند

کشاورز باید گدایی کند

به یزدان که گر ما خرد داشتیم

کجا این سر انجام بد داشتیم



بسوزد در آتش گرت جان و تن

به از زندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگی بندگی است

دو صد بار مردن به از زندگی است

بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم

برون سر از این بار ننگ آوريم

فرق ایران با جاهای دیگه دنیا

در همه جا آدم اول جرمش معلوم ميشه و بعد زنداني ميشه ، اما در ايران آدم اول زنداني ميشه و بعد جرمش معلوم ميشه
°°°

در مسکو اگه تخم مرغ را زير مرغ بذارن بعد از ?? روز احتمالا يک جوجه از تخم مرغ بيرون مياد ولي در تهران پس از ?? روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودي بيرون بيايد حتي يه رئيس جمهور

°°°
مردم آمريکا در خانه استراحت مي کنند و در اداره کار مي کنند و در خيابان تفريح ، اما مردم ايران در خانه تفريح مي کنند ، در اداره استراحت مي کنند و در خيابان کار

°°°
يه نويسنده آلماني وقتي نوشته هاش چاپ شد معروف مي شود و بالا مي رود اما در ايران وقتي جلوي چاپ نوشته هايش گرفته شد معروف مي شود و به پايين ( سياه چال ) مي رو

°°°
در اروپا و آمريکا وقتي کسي به زندان مي رود اعتبارش را از دست مي دهد ، اما در ايران وقتي کسي زنداني مي شود اعتبار بدست مي آورد

°°°
در همه جاي دنيا وقتي موسيقي در اماکن عمومي پخش مي شود صداي آن زياد است و وقتي در خانه پخش مي شود صداي آن را کم مي کنند ، اما در ايران وقتي موسيقي را در خانه پخش مي کنند صداي آنرا زياد مي کنند و وقتي در مکان عمومي آنرا پخش مي کنند صداي آنرا کم مي کنند
°°°
در پاريس هروقت شما خواستيد گردش کنيد از ماشين پياده مي شين و در تهران هروقت خواستيد گردش کنيد سوار ماشين
مي شيد

ویکیلیکس از تلاش ج.ا برای دستیابی به سلاح‌های شیمیایی خبر داد/خرید تسهیلات شیمیایی از چین/یک مرکز مخفی‌

در نزدیکی‌ شهر قم مرکز مخفی‌ وجود دارد که بخشی از برنامه جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح‌های شیمیایی است . هیلاری کلینتون به سفیر آمریکا در چین دستور پیگیری قضیه انتقال تجهیزات و فن آوری به ایران را داده است .

منبع

فیلم جالب لحظه افتادن جام قهرمانی رئال از دستان سرخیو راموس زیر چرخ‌های اتوبوس

mardi 19 avril 2011

... حکایات شیخ و مریدانش

مریدی ترسان نزد شیخ برفت و عرض بکرد : یا شیخ خوابی دیدم بس عجیب ، خواب دیدم گدای سر چهار راه از من کمک قبول نکردی و بگفت که تو تحریمی.
شیخ فرمود : کمی دیر خواب دیدی. گامبیا و امبیا و سنگال نیز ایران تحریم بکرده اند.
حیرانم ازاین عجایب تودرتو***دگران را برق بگیرد مارا جرقه ی پتو!
و مریدان همی گریستند.
= = = = = = = = = = = = = = = = =
مریدی “تگری زنان” نزد شیخ برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.
شیخ فرمود : مریدا تو را چه شده ؟
عرض کرد : مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر سرم سبز شده.
شیخ فرمود : چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار BBC ، اخبار بیست و سی بدیده ای.
و مریدان نعره ها و فغان ها زدند.
= = = = = = = = = = = = = = = = =
شیخ را پرسیدند : از برای چه ساکتی ؟
فرمود : سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست.
و مریدان از هوش برفتندی.
= = = = = = = = = = = = = = = = =
روزی شیخ به گشت و گذار در نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی می مانست که کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !
پس هیچ سایتی نبود مگر آن که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.
نوبت به لغت نامه دهخدا برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و …
بالا آمد آن صفحه ی نحس شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم
پس شگفتی مریدان را درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا ؟
شیخ بگریست …
لغتنامه مملو زلغات کهن و نو***چه ربطی داشت به سیاست و پو.ر.نو
که چنینش کردند پیلتر و مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟
و مریدان آنقدر بگریستند و نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.
= = = = = = = = = = = = = = = = =
مریدی بر سر زنان نزد شیخ برفت رقعه ای به شیخ داد و عرض کرد یا شیخ قبض گازتان آمد.
فغان و ناله از مریدان برخاست.
شیخ گریان فرمود : کاش قبض روح می شدیم و قبض گاز نمی شدیم ، حال آن کلنگ بده ببینم.
مرید عرض کرد : یا شیخ این کلنگ نیست قبض است.
فرمود : هرچه که هست خانه مان را ویران بکرده.
پس نیک در قبض نگریست که صفرهایش از قبض برون زده بود.
فرمود : به گمانم هیزم نیز گران گشته. بگردید و تپاله جمع کنید که گر آن هم گران شود بی گمان بیچاره ایم.
خوشا تپاله و وفور بی مثالش *** نه به این گاز و بهای بی زوالش
و مریدان خون بگریستند .
= = = = = = = = = = = = = = = = =
شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟
فرمود : به زنبور بی عسل.
عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه نداشت.
فرمود : واقعیت که داشت .
و مریدان رم کردندی و به صحرا برفتندی.

... از داغی شعله آش ، تنها لینکش داغ شد

! رفتگری در بوشهر خود را سوزاند ، خواندیم و مثبت دادیم
گاهی خبر را هم که میخوانیم ، حال لاگین کردن و مثبت دادن هم نداریم .

چند سال پیش هم جانبازن خودسوزی و خودکشی‌ میکردند ، آن موقع عضو نبودیم که مثبت بدهیم ! ولی‌ به هر حال خبر را می‌شنیدیم و در نهایت میگفتیم ، آخی
! بیچاره

محمد بو عزیزی ، خود را در تونس آتش زد ، شعله آش دامان چندین دیکتاتور را گرفت .

ما را چه شده است ؟

lundi 18 avril 2011

دانشگاه زنده است / شعار مرگ بر دیکتاتور در مراسم سخنرانی صفار هرندی در دانشگاه آزاد تهران شمال

: دانشجو نیوز
دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، دیروز و در جریان سخنرانی صفار هرندی با سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و همچنین شعارهایی علیه خود صفار هرندی، به حضور وی در دانشگاه اعتراض کردند.
به گزارش دانشجو نیوز، صفار هرندی که به دعوت بیسج دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در آن دانشگاه حضور پیدا کرده بود، با حضور گسترده دانشجویان معترض روبرو شد.
به گزارش دانشجویان حاضر در جلسه، صفار هرندی در بدو جلسه توسط سئوال در مورد تقلب در انتخابات ریاست جمهوری به چالش کشیده شد و متعاقباً دانشجویان با سر دادن شعار دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و همخوانی سرود یار دبستانی نسبت به حضور معاون فرهنگی فرمانده سپاه در دانشگاه اعتراض کردند.
یاد آور می شود قبلاً دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر طوسی نیز که صفار هرندی در آن دانشگاه حضور یافته بود، با پرتاب لنگه کفش به طرف وی نبست به حضور این مقام امنیتی در دانشگاه اعتراض کرده و خواستار خروج او از دانشگاهشان شده بودند.
در دانشگاه های قزوین و تبریز نیز وقایع مشابهی به هنگام حضور صفار هرندی که سابقه تصدی وزارت ارشاد در دولت اول محمود احمدی نژاد را دارد، رخ داده بود.

dimanche 17 avril 2011

سخنان ارزشمند و ماندگار رضا فاضلی درباره دوزخ

... قبل از شنا و تیر اندازی به فرزاندان خود بیاموزید




به پسران خود بیاموزید که هر دختری فاحشه نیست ، اگر دختری را دوست دارد میتواند به او مستقیماً بگوید ، به او بیاموزید  جمله " من تو را مثل خواهرم دوست دارم " دروغیست که هم به دختر ضربه میزند هم به خود او . به فرزندان خود جوانمردی بیاموزید ، به آنها کمک کردن بدون چشمداشت را یاد دهید . به دختران خود بگویید هر پسری مزاحم نیست و رابطه اجتماعی با جنس مخالف از نیاز‌های طبیعی انسان هاست . به فرزندان خود راز  پاره کردن زنجیر‌های باور‌های غلط را آموزش را یاد دهید . به آنها بگویید هیچ پاداشی بالاتر از لبخند تشکر نیازمندی که به او یاری رساندید نیست .
به آنها درباره مهربانی با طبیعت
و حیوانات بگویید ، بگویید اگر پشّه‌ای آرامش شما را گرفت ، زندگی‌ او را نگیرید .
اگر گرسنه بودید میتوانید شکار کنید ، ولی‌ به دلایل مقدس حیوانات را قربانی نکنید .
پایان قسمت اول .

شوربختانه " جدایی‌ نادر از سیمین " برای دانلود بر روی برخی‌ سایت‌ها قرار گرفت / چشم امیدمان به فرهنگ جامعه است



امروز وقتی‌ در فروم‌ها می‌گشتم ، چشمم به لینک دانلود این فیلم افتاد ، کسانی‌ که دانلود کرده بودند ادعا میکردند کیفیت خوبی‌ ندارد .
هنوز افسوس زندگی‌ در میان مردمی که اخراجیها ۳ ، داستان مسخره شدن امثال ندا‌ها ، سهراب‌ها ، اشکان‌ها و هزاران ایرانی گمنام که به یک شکلی‌ هزینه دادند ، که بیش از فیلمی فروش کرده است  که دنیا آن را تحسین کرد ، از بین نرفته بود که به یاد مشکل دیرینه کشور یعنی‌ کپی رایت افتادم .
روزی که فریاد زدیم ، اخراجی‌های ۳ را نبینید ، گفتیم تحریم این فیلم یعنی‌ ندیدنش ، نه پول نپرداختن بابت آن . روز‌هایی‌ که برخی‌ سایت‌ها لینک دانلود اخراجیهای ۳ را به عنوان کاری میهن پرستانه با افتخار  میگذاشتند ، حسرت روز‌هایی‌ را میخوردم که " اخلاق " به قویترین شکل ممکن در رأس جنبش سبز بود ، وقتی‌ که عده‌ای گفتند : " چه کسی‌ گفت بود که اخراجی‌های ۳ تحریم است ؟ " ، از این ترسیدم که جنبش هم ناه خود آگاه اسیر آفت " دروغ " شود . زدم جاده خاکی ، شرمنده ، درد دلی‌ بود ! هدف از نگارش این متن برسی‌ راه‌های مقابله با پخش فیلم و سایت‌های پخش کننده است ، همان طور که خانم میلانی هم چند روز پیش از تهدید شدنشان به پخش فیلم صحبت کرده بودند ، بلایی که بر سر فیلم فوق العاده سنتوری آمد . ما کپی خریدیم ، وقتی‌ هم که  اصل فیلم آامد ...

vendredi 15 avril 2011

اینجا چیز است ، من سید علی‌ گدا ، یا علی‌ ،ای‌ لاو یو ، پی‌ ‌ام سی‌

دیروز مطلب

اینجا واژن مادر خامنه‌ای است ، من سید علی‌ گدا ، یا علی‌ ،ای‌ لاو یو ، پی‌ ‌ام سی‌ )

بعد از ۴ ساعت و با ۹۰ رأی به دلیل استفاده از کلمات رکیک حذف شد ، حالا ۴۴ تا لینک اومد که از واژگان : واژن ، مهبل ، فلان جای مادر خامنه ، اونجای والده سید علی‌ گدا  ، یه وجب و ۴ انگشت زیر ناف ننه سید خراسانی  و  ....  استفاده شده بود ، ولی‌ گویا این وسط لینک ما خار و تیغ داشت که حذف شد ، حالا این رو گذاشتم ببینم این هم حذف میشه یا نه .

دکتر بی‌ هستم ، اینجا شبه دیکتاتوری بالاترین ،‌ای لاو یو ، پی‌ ‌ام سی‌

دیروز مطلبی تحت عنوان " 

اینجا واژن مادر خامنه‌ای است ، من سید علی‌ گدا ، یا علی‌ ،ای‌ لاو یو ، پی‌ ‌ام سی‌
"
در بالاترین لینک کردم ، که بعد از  ۴ ساعت حدود ۹۰ رأی کسب کرد ، ولی‌ به دلیل نامعلومی حذف گردید . من هیچ اصراری بر بی‌ عیب بودن لینکم ندارم ، ولی‌ حذف بی‌ علت  ( اگر به لینک مربوطه مراجعه کنید می‌بینید نوشته : لینک به علت حذف شد !!!!!!! ) و همچنین برخورد سلیقه‌ای,و تبعیض آمیز و شخصی‌ در مورد حذف لینکها ، به طور مثال همین الان لینک بسیار جالبی‌ با عنوان " یا علی‌ گفتیم و واژن باز شد " جزو لینکهای برتر روز است ، و یا لینک‌هایی‌ که بالای ۱۲۰ منفی‌ دریافت میکنند و حذف نمیشوند ( من هم با حذف این لینکها مخالف هستم ) ، باعث سرخوردگی و دلسردی لینکگذارانی میشود که ساعت‌ها وقت خود را صرف بالاترین میکنند . و همچنین حذف لینک خود را بدون دریافت حتا یک خط توضیح توهین به خود و تمام کاربرانی که به آن لینک رأی داده بودند میدانم ، آیا کسی‌ که تصمیم به حذف لینک گرفته از تمامی آن افراد بیشتر میفهمیده و به قوانین آگاه بوده است ؟

با سپاس 

mercredi 13 avril 2011

راز نابخردی مسلمانان از زبان خواجه نصیر الدین طوسی






 "
خواجه نصیر الدین " دانشمند یگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است :

 
در بغداد هرروز بسیار خبرها می رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هرجماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند ؟

 
من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم .

 
خواجه نصیر الدین فرمود:


 
در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند , آن فرمان " اما " و " اگر"دارد .

 
در اسلام تو را می گویند :
 
دروغ نگو ..... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست .

 
غیبت مکن ... اما غیبت انسان بدکار را باکی نیست.

 
قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست .

 
تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست .

 
و این " اماها " مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز ازخود راضی و شادمان می بیند ..

 
و راز نابخردی مسلمانان در همین است ....

 
از اسرار اللطیفه و الکسیله